|
روانشناسي رشد شاخهاي از علم روانشناسي است كه به توصيف و تبيين تغييرات در طول زندگي فرد ميپردازد و از رشتههاي مختلف زيستشناسي، جامعهشناسي، تعليم و تربيت و پزشكي كمك ميگيرد. اگر چه روانشناسي رشد به تمام مراحل زندگي انسان از تولد تا مرگ ميپردازد، اما بر كودكي و نوجواني تأكيد دارد.
روانشناسان رشد در پي آن هستند تا چگونگي رشد انسان را در طول زمان تعيين كنند، براي تحقق اين هدف روانشناسان رشد، رفتار افراد را در سنين مختلف به دقت مورد مشاهده قرار ميدهند. از سوي ديگر روانشناسان رشد به تبيين رشد ميپردازند كه در آن دو الگوي عمومي و اختصاصي را مد نظر دارند. سومين هدف روانشناسي رشد اين است كه حاصل مطالعات توصيفي و تبييني خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به كار بگيرد و رشد انسانها را به حداكثر برساند. اين جنبه كاربردي رشد خصوصاً به كودكان و نوجواناني كه به دلايلي دچار نارسايي در رشد شدهاند، ميپردازد.
رشد جرياني است كه به صورت مراحل پيوسته ظاهر ميشود. هر مرحله به صورت طرح و سازمان متفاوتي از تكرار جريانهاي مرحلهٔ قبل است. الگوهاي قبلي را ميتوان مقدمهاي دانست كه به عنوان جزئي از سطح رشد بعدي در ميآيند.
روانشناسي رشد، علمي است كه جريان تحولات و تغييرات(كمي و كيفي) جسمي، ذهني، عاطفي و عملكرد فرد را در طول عمر از لحظه تولد (از لحظه انعقاد نطفه) تا هنگام مرگ مطالعه ميكند.
اصول روانشناسي رشد
۱. رشد جرياني مرحلهاي و پيوستهاست: رشد پيوستهاست ونه ناپيوسته . مراحلي كه براي رشد اشاره ميشود جدا از هم نيستند بلكه مانند يك خطي از يك نقطه شروع و بدون تمايز ادامه مييابد . تقسيم بندي دورههاي مختلف زندگي بر اساس نوع ديدگاه و زمينههاي مطالعاتي در رشد صورت ميگيرد. به طور مثال پياژه رشد ( تحول شناختي ) انسان را در چهار مرحله و تا پايان ۱۶ سالگي، اريكسون رشد رواني – اجتماعي انسان را از تولد تا پايان عمر و در ۸ مرحله مطرح ميكند. به طور كلي وباتوجه به ويژگيهاي مشترك و تكاليف يكسان انسان در دورههاي مختلف سني ميتوان رشد انسان را در ۹ مرحله يا دوره مطرح كرد . سنيني كه براي هر كدام از مراحل اشاره ميشود صرفا" تقريبي است. ۱) پيش از تولد انعقاد نطفه تا تولد ۲) كودكي ۱ دو تا شش سالگي ۳) كودكي ۲ شش تا دوازده سالگي ۴) نوجواني دوازده تا بيست سالگي ۵) جواني بيست تا سي سالگي ۶) ميانسالي سي تا پنجاه سالگي ۷) پختگي پنجاه تا شصت و پنج سالگي ۸) پيري شصت و پنج سالگي به بعد
۲. رشد داراي الگوهاي قابل پيش بيني است(الف- قانون سري – پايي ب- قانون مركزي- پيراموني): بر اساس قانون سري – پايي رشد انسان ابتدا از سر شروع و در نهايت در پا خاتمه مييابد. كودك تازه متولد يافته ابتدا در سر رشد ميكند و بعد از رشد گردن ميتواند سر خود را نگهدارد. وبعد ا رشد عضلات شانه، شكم و كمر است كه ميتواند بخزد و بنشيند. آنگاه كه رشد كافي در عضلات پا را كسب كرد قادر به ايستادن و سپس راه رفتن ميشود.
۳. تفاوتهاي فردي در رشد: تنوع زيادي از نظر رشدي درميان افراد وجود دارد. اين اصل به مفهوم تفاوتهاي فردي در ميان انسان اشاره ميكند همچنانكه ميدانيم ويژگيهاي ژنتيكي هر انسان منحصر به فرد ميباشد لذا هر فرد با توجه به همان و يژگيها و تاثير محيط ميتواند شكل واحدي در رشد داشته باشد با همه اينحال براي راحتي در تحقيقات و ارائه الگو به يك سطح در رشداشاره ميشود كه ما بايد در تعميم دهي دچار خطا نشويم و اين نكته را در نطر بگيريم هميشه يك فرد داراي ويژگيهاي مخصوص به خود ميباشد اگر چه در خيلي از ويژگيها با گروه خود مشترك باشد. ۱) نبايد انتظار داشت تمام كودكان يك سن مشابه، شيوه رفتار معيني داشته باشند. ۲) تفاوتهاي فردي، اعتبار و مسئوليت ويژهاي براي هر فرد ايجاد ميكندو به او وجود مستقل ميبخشد. ۳) براي تربيت كودكان نميتوان از روشهاي مشابه استفاده كرد.
۴. رشد داراي ابعاد مختلف و فرايندي پيچيده است: ۱) رشد جسمي و حركتي ۲) رشد رواني(شناختي، عاطفي، اجتماعي، اخلاقي)
۵. دورههاي حساس در رشد: تغييرات محيط بيشتر ين تاثير كمي را زماني بر ويژگي دارند كه درحال سريعترين تغيير خود باشد و كمترين تاثير در ويژگي در زمان كمتر تغيير آن است . اين اصل به مفهوم وجود دورههاي حساس در زندگي اشاره دارد مانند رشد قد در زير يكسال و وجود امكانات محيطي از جمله تغذيه مناسب ميتواند در افزايش آن تاثير داشته باشد.
۶ . هرگونه وقفهاي كه در تداوم رشد بوجود آيد معمولا" به عوامل محيطي مربوط است: رشد معمولا" با همان سرعتي كه شروع شده پيش ميرود . كودكاني كه زود به حرف ميآيند و يا زود به راه ميافتند معمولا" و احتما لا" در مقابل با كودكاني كه دير به حرف ميآيند و يادير به راه ميافتند در بزرگسالي با هوش ترند .
۷. وراثت و محيط هردو در رشته تاثير دارند: تحقيقات روانشناسان رشد نشان دادهاست كه وراثت ( آمادگيهاي ارثي كه از طريق ژن به فرزندان انتقال مييابد ) و محيط ( فراهم بودن امكانات لازم جهت افزايش توانمنديهاي كودك ) ميتواند در وضعيت آيند ه كودك تاثير داشته باشد .
محيط
عوامل محيطي را ميتوان به اين شكل تقسيم كرد:
الف: عوامل محيطي پيش از تولد:
عوامل محيطي قبل از تولد در رشد فرد تاثير مهمي دارد كه ما به مهمترين آنها اشاره ميكنيم:
۱. سن مادر: به طور كلي زناني كه از مراقبتهاي بهداشتي، پزشكي و تغذيه مناسب برخوردار باشند ميتوانند در هر سني نوزادان سالمي به دنيا آورند و خود نيز سالم بمانند. اما به اعتقاد بسياري از متخصصان بهترين زمان براي حاملگي سنين بين ۲۰ تا ۳۵ سالگي است. سنين پايينتر از ۲۰ سالگي بدليل وزن كم و عدم رشد كافي احتمال مشكلات حاملگي از قبيل كم خوني و مسموميت حاملگي بيشتر است. اين موضوع و خطرات ناشي از نارس بودن نوزاد، كم وزني در سنين بالاتر از ۳۵ سالگي علي الخصوص بالاي ۴۰ سالگي بروز اختلالات كروموزومي به ويژه سندرم داون (منگول) بيشتر است.
۲. تغذيه: زنان حامله بايد رژيم غذايي مناسب داشته باشند تا بتوانند هم سالم بمانند و فرزنداني سالم به دنيا آورند.
۳. داروها: اغلب داروها داراي تاثيرات منفي بر سلامت جنين هستند . داروهايي نظير الكل، نيكوتين، هورمونها، بعضي از پادتنها، هروئين، متادون همگي در در جنين تاثيرات مخربي ميگذارد. بسياري از نوزاداني كه مادرانشان در دوران حاملگي داروهاي فوق را مصرف ميكردند، داراي علائمي از اختلالات رفتاري از خود نشان دادند.
۴. بيماريها و اختلالات مادر: بيماريهاي ويروسي نظير سرخجه، آبله مرغان در دوران اوليه بارداري بسيار خطرناك است . و يكي از سختترين بيماريهاي ويروسي در سه ماهه اوليه بارداري سرخجهاست كه ممكن است منجر به ناهنجاريهاي قلبي، ناشنوايي، نابينايي و يا عقب ماندگي ذهني نوزاد شود. اختلالات و بيماريهاي ديگر نظير ايدز، سيفليس، مسموميت حاملگي نيز موجب اختلالاتي در نوزاد خواهد شد.
۵. عامل ارهاش RH : اگر مردي با ارهاش مثبت با زني با ارهاش منفي ازدواج كند . چنانچه فرزندشان ارهاش مثبت داشته باشد ممكن است خون مادر در مقابل ارهاش مثبت پادتن تشكيل دهد. اين پادتن در بارداري بعدي اين پادتنها ممكن است به ارهاش مثبت خون جنين حمله كند. اين تخريب ممكن است مختصر ويا گاهي باعث فلج مغزي، ناشنوايي و يا عقب ماندگي ذهني شود. خوشبختانه اين مشكل قابل كنترل است و ميتوان بعد از تولد نوزاد و با آزمايش خون آن (نمونه بند ناف) چنانچه مادري ارهاش منفي و فرزند ارهاش مثبت دارد با تزريق آمپول روگام از توليد پادتن خون مادر جلوگيري ميشود.
۶. اضطراب مادر: اگر چه بين سيستم عصبي مادر و جنين هيچ ارتباطي وجود ندارد. اما حالات عاطفي مادر مانند نفرت ترس و اضطراب در سيستم عصبي مادر تاثير گذاشته باعث آزادسازي بعضي از مواد شيميايي ( مانند اپي نفرين و استيل كولين ) و وارد شدن آن به جريان خون و همچنين تحت اين شرايط بعضي از غدد فعال شده مقادير زيادي هورمون را به خون وارد ميكنند. اين تغييرات از طريق جفت به جنين منتقل ميشود و باعث تاثيرات منفي بر جنين خواهد شد.
ب: عوامل محيطي پس از تولد:
۱. محيط فرهنگي و اجتماعي: در هر جامعهاي سنتها، باورها نگرشهاو بطور كلي فرهنگ خاصي حاكم است. در آن فرهنگ براي اينكه فرد به عنوان عضو جامعه پذيرفته شود، خانواده وساير اعضاي جامعه تلاش ميكنند در پرورش وي ارزشها و باورهاي جامعه را لحاظ كنند و بر اساس فرهنگ حاكم بر جامعهٔ خود به تربيت فرزندان بپردازند. بطور مثال در بعضي از جوامع توجه به فرديت باعث تربيت افراد مستقل ميشود و يا در بعضي ديگر از فرهنگها روح همكاري و جمع گرايي به عنوان يك اصل پذيرفته شده و رفتارهاي متناسب با آن مورد توجه و تشويق قرار ميگيرد. به نظر بسياري از روان شناسان، فرهنگ و جامعه باعث نوعي نگرش در آموزش و پرورش شده، باعث ايجاد تبعيض در رشد شناختي كودكان و نوجوانان ميشود . به عنوان نمونه انتظار پيشرفت در رياضيات و مهندسي براي پسران و شغلهاي متناسب با آن و انتخاب اسباب بازيهاي متناسب با جنسيت باعث نوعي نگرش سوگرانه شده و بالطبع در رشد توانمنديهاي آنها تاثير مستقيم ميگذارد.
۲. محيط اقتصادي: كودكي كه متولد ميشود با توجه به وضع اقتصادي والدين از امكانات و محركهايي برخوردار است . روشن است چنانچه وضعيت اقتصادي خانواده و جامعه در سطح بالايي باشد كودك و نوجوان از حداكثر امكانات محيطي، چه در محيط خانواده و چه در مدرسه برخوردار خواهد بود.اين افراد به لحاظ فضاي زندگي، وسايل بازي و محركهاي مناسب جهت پرورش قواي حسي از تحريكات مناسبي برخوردار هستند.
۳. محيط خانوادگي: نوع ارتباط والدين با همديگر و همچنين چگونگي تعامل آنها با فرزندان ميتواند در چگونگي شكل گيري شخصيت تاثير بسزايي داشته باشد.يكي از بحثهاي مهم در روان شناسي رشد كودك و نوجوان، نحوه ارتباط والدين است . به طوري كه در اكثر نظريههاي رشد كودك و نوجوان، به اهميت رفتار والدين توجه شدهاست.رفتار والدين با فرزندان چه خشن و چه محبت آميز، چه منع كننده باشد و چه اورا آزاد بگذارند غالبا مطابق الگوي فرهنگي خاص كه در آن جامعه قرار دارد انجام ميگيرد.عواملي متعدد در محيط خانوادگي ميتواند در رشد كودك و نوجوان تاثير بسزايي داشته باشد كه اهم آن عبارتند از : • شيوههاي تربيتي يا روشهاي فرزندپروري • وضع اقتصادي خانواده • تعداد افراد خانواده • وضع روان شناختي والدين • تحصيلات والدين • پذيرش فرزند • نگاه والديني • روابط برادران و خواهران عوامل اشاره شده در رشد كودك و نوجوان بسيار با اهميت ميباشد. خانوادهاي كه از لحاظ اقتصادي در سطح مطلوبي باشد، والديني كه از تحصيلات بالايي برخوردار باشند، نگاه مسئوليت پذير در والديني، پذيرش بدون قيد شرط بدون توجه به ناتوانيهاي فرزند و... محيط مطلوبي را براي رشد همه جانبه كودك و نوجوان ايجاد ميكند.
۴. همسالان 5- مدرسه
منابع
اتكينسون، و.....(۱۹۸۹) زمينه روانشناسي(براهني و همكاران ۱۳۷۸) رشد
احمدي، سيد احمد(۱۳۷۵) روانشناسي نوجوانان و جوانان مشعل
بيابانگرد، اسماعيل(۱۳۷۷) روانشناسي نوجوانان نشر فرهنگ اسلامي
سيف، علياكبر (۱۳۷۸) روانشناسي پرورشي. آگاه
سيف، علياكبر (۱۳۷۷) تغيير رفتار و رفتاردرماني دوران
سيف، سوسن-كديور، پروين و.... روانشناسي رشد(۱) سمت
شعاري نژاد، علي اكبر (۱۳۷۳). روانشناسي رشد، تهران: اطلاعات
كديور، پروين (۱۳۸۲) روانشناسي تربيتي نشر دانشگاهي
لطف آبادي، حسين (۱۳۷۸) روانشناسي رشد(۲) سمت
ماسن و همكاران رشد و شخصيت كودك(ياسايي ۱۳۸۰) نشر مركز
منصور، محمود(۱۳۷۸ روانشناسي ژنتيك سمت
هرگنهان و اُلسون (سيف ۱۳۷۴) مقدمهاي بر نظريههاي يادگيري. دانا
منبع: تالار وانشناسي و مشاوره آنلاين ازدواج خانواده تحصيلي همياري ايران - اصول روانشناسي رشد
:: ات مرتبط:
:: برچسبها: