روانشناسي

 
 
آيا پول بر خوشبختي و بهزيستي تاثير مي گذارد؟
|

پول اجازه ي برآورده كردن نيازهاي اساسي را به ما مي دهد براي خريد غذا، سرپناه، و پرداخت هزينه براي مراقبت هاي بهداشتي. برآوردن اين نيازها ضروري است، و اگر ما پول كافي براي انجام اين كارها نداشته باشيم، بهزيستي ما آسيب مي بيند.

فراتراز اين، “تام راث” در كتاب خود پيرامون تندرستي چنين مي گويد: پول مي تواند با دادن قدرت كنترل به ما درباره ي اينكه چگونه وقتمان را بگذرانيم، شادي هاي كوتاه مدت مان را افزايش دهد”. براي مثال، مي تواند براي ما گزينه هايي همچون زندگي نزديك تر به محل كار، كار كمتر، و صرف زمان بيشتر براي فعاليت هاي اوقات فراغت با دوستانمان فراهم كند. پول مي تواند زندگي ما را آسان تر كند.

اما در حقيقت ما از پول براي خريد وقت آزاد بيشتر استفاده نمي كنيم، در عوض ما آن را صرف خريد اموال گران قيمت تر مي كنيم.

يك سرگذشت
زني در مركز شهر به عنوان خريدار براي يك خرده فروش بزرگ كار مي كرد، هنگامي كه او پيشرفت كرد و ترفيع يافت، او و همسرش يك خانه ي بزرگ در حومه ي شهر خريداري كردند. وي خيلي زود متوجه شد كه زمان رفت و آمدش از حومه به شهر و بلعكس بيشتر شده است، با افزايش مطالباتي كه وضعيت جديدش از او طلب مي كرد، همان زمان اندكي را هم كه براي ورزش يا ديدار با دوستان اختصاص داده بود،از دست داد، بنابراين اين فعاليت ها را كاهش داد. وقتي همسرش هم يك ترفيع خوب گرفت، آنها به اين مساله فكر كردند كه براي كاهش اين رفت و آمدهاي استرس آور از حومه به شهر، به جايي نزديكي شهر نقل مكان كنند. اما به جاي ان، تصميم گرفتند اشپزخانه خود را مانند آشپزخانه زيبايي كه درجاي ديگر محله ديده بودند تغيير مدل بدهند. با وام مسكني كه آنها بدين منظور گرفتند، هزينه هاي ماهانه شان اضافه شد، كه تمام افزايش حقوق همسرش را دربر ميگرفت. همچنين آنها ديگر نمي توانستند براي استخدام كسي كه دوبار درماه بيايد و خانه شان رانظافت كند هزينه اي بپردازند.

همانند اين داستان، بسياري از ما ممكن است از پولمان براي كسب حداكثر تندرستيمان استفاده نكنيم.

پول بيشتر لزوما به معني به دست آورن خوش بختي نيست:
برخلاف آنچه كه بيشتر ما باور داريم، زماني كه ما پول كافي براي خريد ضروريات زندگيمان داريم، درآمد بالاتر از آن ممكن است تاثير قابل توجهي بر افزايش تندرستي ما نداشته باشد، حتي ممكن است دربرخي مواقع تاثيرات منفي هم داشته باشد.

داده هاي جالبي در حمايت از اين مساله وجود دارد. براي مثال:

.درآمد سرانه در ايالت متحده آمريكا از سال 1946 تا 1990، افزايش 150 درصدي داشت. (كه اين امر تفاوت بسيار زيادي در قدرت خريد ايجاد كرد) اما درصد اينكه افراد خود را شاد ببينند بسيار كاهش يافته بود.

.علاوه بر اين، رتبه ي افسردگي در ايالات متحده امريكا در مدت 50 سال، 10 مرتبه افزايش يافت.

.در ژاپن، بين سالهاي 1958 و 1991، درآمد سرانه 6 برابر افزايش يافت، اما ميزان بهزيستي ذهني ثابت ماند.

.مردمي كه مقدار زيادي پول در قرعه كشي ايالت متحده آمريكا يا استخر فوتبال در انگلستان برنده شده بودند، يك سال بعد به صورت قابل توجهي شادتر نشده بودند و نسبت به وقايع روزمره ناراضي تر بودند.

.دريافت كنندگان تسهيلاتي كه در يك مطالعه كنترل شده، پول بيشتري دريافت كرده بودند، نسبت به آنهايي كه مقدار معولي را دريافت كرده بودند، استرس بيشتري را تحمل مي كردند.

مطالعات ديگر، بيان كردند كه درآمدهاي بالاتر، با سطوح بالاتر استرس، افزايش احتمال طلاق و لذت بردن كمتر از فعاليت هاي كوچك ارتباط دارد. رينر، محققي كه بيش از 30 سال از زندگي اش را صرف مطالعه تندرستي كرده است، ادعا كرد كه درآمد بيشتر ممكن است منجر به كاربيشتر، اوقات فراغت كمتر و ارتباطات قوي اجتماعي كمتري باشد. به عبارت ديگر، مزاياي داشتن پول بيشتر، ممكن است به وسيله ي قرباني كردن افراد در ديگر جنبه هاي سلامتيشان جبران شود، همانطور كه در داستن نمونه ذكر شد.

علاوه بر اين، ما هميشه خودمان را با آنهايي كه بهتر از ما عمل مي‌كنند، مقايسه مي كنيم. اگر درآمد ما بالا رود، اما درآمد شخص ديگري هم بالا رود، ما احساس شادي نمي كنيم. يك شخصي كه در سال صد ميليون تومان بدست اورده است اگر دوستش در سال 150 ميليون تومان كسب كرده باشد، ناراضي خواهد بود. شما حتما به اين فكر مي كنيد كه يك افزايش 120 مليون توماني او را خوشحال مي كند. درست است؟ خير، اگر دوستش هم پول بيشتري كسب كند، خوشحال نمي شود. او كاملا از به دست آوردن 150 ميليون تومان ناراضي خواهد بود اگر دوستش اكنون 200 ميليون كسب كرده باشد!

بسياري از اوقات، نارضايتي ما از شرايط مالي مان ، از فهميدن اينكه ما به اندازه ي مردم اطرافمان پول انباشته نكرده ايم ناشي مي شود.


آيا پول بر خوشبختي و بهزيستي تاثير مي گذارد؟

مادي گرايي شادي را از مردم مي گيرد:
ما انسانها هميشه نمي دانيم چه چيزي ما را راضي ميكند! و اين بر ميگ‌ردد به ارزش هاي جامعه ما، ما معتقديم كه پول براي ما شادي به همرا مي آورد اما به عواقبي كه به دنبال دارد توجهي نمي كنيم.

اين حقايق را در نظر بگيريد:

.خشنودي ناشي از به دست آوردن كالاها هميشه زودگذر است، و به تدريج فراموش مي شود. براي مثال، ما ممكن است واقعا براي خريد يك ماشين بزرگ تر هيجان زده باشيم، اما با گذشت زمان، آن ماشين را واگذار مي كنيم. علاوه بر اين، ما هنوز در حال پرداخت اقساط ماهانه خودرو هستيم، كه اين مي تواند ما را از انجام برخي فعاليت هاي سرگرم كننده مثل تفريحات يا بيرون رفتن براي شام محروم كند.

.انتظارات ما بالا مي رود. همانطور كه درآمد ما بالا مي رود، ما احساس مي كنيم كه به وسايل گران قيمت تري نياز داريم و همه ي درآمد ما صرف اين اميال و آرزوهاي بزرگ تر مي شود.به عبارت ديگر، همه ي افزايش حقوق ما صرف خريد نسخه گران تر از چيزهايي مي شود كه در حال حاضر داريم.

.خواسته هاي ما مي تواند سيري ناپذير شود- پول ما بيشتر مي شود-خواسته هايمان هم بيشتر مي شود. اين مي تواند منجر به بدهي هاي بزرگ و تمام استرس هايي كه در پي دارد، شود.

.مادي گرايي بيشتر با افزايش تاثيرات منفي ارتباط دارد: كاهش عزت نفس، افزايش خودشيفتگي، كاهش همدلي، و افزايش روابط متناقض.

منبع:كانون مشاوران ايران-آيا پول بر خوشبختي و بهزيستي تاثير مي گذارد؟



:: ات مرتبط:

:: برچسب‌ها:
نویسنده : ravanshenas4455
تاریخ : 1402/6/11 
زمان : ۱۳
موانع ايجاد پيوند دلبستگي ايمن
|

موانع خلق يك سبك دلبستگي ايمن ممكن است ابتدا هنگام نوزادي ظاهر شوند. ممكن است به شدت كودكتان را دوست داشته باشيد اما آمادگي برآورده كردن نيازهاي نوزاد با سيستم عصبي نارس را نداشته باشيد و حسابي پرمشغله باشيد. از آنجائيكه نوزادان نمي توانند خودشان را آرام كنند، از اين رو آنها بر كارهاي شما در قبال خود بيشتر متكي هستند. اما، اگر قادر نيستيد استرس خود را مهار كنيد فوراً آرامش خود را حفظ كنيد و بر رويارويي با محرك هاي تنش زاي زندگي روزانه متمركز شويد در غير اين صورت نخواهيد توانست كه آرامش خود و كودكتان را برقرار كنيد.

حتي يك كودك بزرگتر به شماي والد به عنوان يك منبع امن، متصل و سرانجام دلبسته ايمن مي نگرد. اما اگر شما مكرراً افسرده، مضطرب، عصباني، غمگين، و گرفتار باشيد يا به هر طريق ديگري نتوانيد كودك خود را آرام كنيد، در اين صورت رشد جسماني، هيجاني يا عقلاني كودك آسيب خواهد ديد.

حوزه جديدي از سلامت رواني نوزادان با تأكيد بر تحقيقات مغزي و نقش رشد والدين يك درك واضح تري از عواملي فراهم مي كند كه ممكن است به داشتن يك سبك دلبستگي ايمن آسيب برسانند. اگر هر يك از سرپرست هاي اصلي يا كودك داراي مشكلات سلامتي است ارتباط غيركلامي بين اين دو ممكن است تحت تأثير قرار گيرد كه در حقيقت مي تواند در پيوند دلبستگي ايمن اثرگذار باشد.

بهزيستي كودكان چگونه بر پيوند دلبستگي ايمن تأثير گذار است؟

بايد گفت كه مغز از طريق تجربه شكل مي گيرد و اين به ويژه در كودكان تازه متولد شده كه داراي سيستم عصبي تا حد زيادي نابالغ هستند صدق مي كند.

وقتي كه كودك مشكلاتي را براي مثال در رحم مادر يا در فرآيندهاي موجود در طي زايمان تجربه مي كند ممكن است سيستم عصبي اش در معرض خطر باشد.
فرزندخواندگان يا كودكاني كه زماني را در بخش هاي مراقبت ويژه نوازادي به دور از مادر مي گذرانند ممكن است تجارب اوليه زندگي كه موجب احساس استرس، پريشاني و نامني مي شود را داشته باشند.
نوزاداني كه هرگز گريه شان متوقف نمي شود و همواره چشماني به هم فشرده، مشت هايي گره كرده و بدني انعطاف ناپذير دارند نشان از عدم وجود يك مراقب متناسب و تسكين دهنده مي دهند.
خوشبختانه، همانطور كه مغز نوزاد بسيار نابالغ است و با تجربه تحت تأثير قرار مي گيرد يك كودك ممكن است بر هر يك از اين مشكلات تولد غلبه كند. اين مسئله ممكن است چند ماه طول بكشد اما اگر سرپرست اصلي كودك موجب آرامش، تمركز، درك و سماجت در برقراي نيازهاي كودك است كودك نيز سرانجام به اندازه كافي آماده وقوع يك فرآيند دلبستگي ايمن خواهد شد.

 

چگونه بهزيستي كودكان بزرگتر بر پيوند دلبستگي ايمن اثرگذار است؟

تجارب كودك و محيط مي توانند بر توانايي شكل گيري پيوند دلبستگي ايمن اثرگذار باشند. گاهي اوقات رويدادها و مقتضيات تأثيرگذار بر پيوند دلبستگي كودك غيرقابل اجتناب هستند اما يك كودك براي چيستي و چرايي آنچه رخ داده است، بسيار ناپخته است. براي نبودن يك فرد ايمن و متناسب اين طور حس مي شود كه انگار كسي به او اهميت نمي دهد و آنها به ديگران اعتمادي ندارند و دنيا برايشان جاي ناامني مي باشد.

كودك با نشان دادن رفتارهاي افراطي و متشنج در محيط سعي مي كند جلب توجه كند.
گاهي اوقات نيازهاي كودك برآورده مي شوند و گاهي خير. يك كودك نمي داند كه چه انتظاري دارد.
كودكي كه در يبمارستان بستري شده و يا از والدينش جدا شده است.
يك كودك از مراقبي به مراقب ديگر منتقل شده است (كه مي تواند ناشي از فرزندخواندگي، مراقبي غير از والدين يا از دست دادن والدين باشد).
يك كودك مورد بد رفتاري يا سوءاستفاده قرار مي گيرد.
چگونه بهزيستي مراقب يا سرپرست مي تواند بر پيوند دلبستگي ايمن اثر بگذارد؟

احساساتي كه شما به عنوان يك مراقب اصلي تجربه مي كنيد مي تواند فرآيند رشدي اي را كه در مغز كودك شما در حال انجام است شكل دهد. اگر شما داراي استرس، افسردگي يا شوك زدگي هستيد يا به هر دليل در دسترس نيستيد، ممكن است آگاهي يا حساسيتي در فراهم كردن يك بارهيجاني مثبت در كودك در قبال نيازهاي او براي دلبستگي ايمن نداشته باشيد.

گاهي اوقات حتي يك مراقب سالم، كنترل گر و مسئوليت پذير ممكن است در درك و آغاز كردن يك پيوند دلبستگي ايمن در كودكشان مشكل داشته باشند. اگر هنگام كودكي شما پيوند دلبستگي ايمن را با مراقب اصلي تان تجربه نكرديد ممكن است از آنچه دلبستگي ايمن گفته مي شود آگاهي نداشته باشد. اما بزرگسالان نيز مي توانند براي بهتر شدن تغيير كنند. همزمان شما مي توانيد خودتان را با ورزش و يك رژيم غذايي سالم تقويت كنيد و همچنين مديريت استرس هاي مختل كننده و رويارويي با هيجان هايي كه در توانايي تان براي خلق يك پيوند دلبستگي ايمن تداخل دارد را ياد بگيريد.

منبع:كانون مشاوران ايران-موانع ايجاد پيوند دلبستگي ايمن



:: ات مرتبط:

:: برچسب‌ها:
نویسنده : ravanshenas4455
تاریخ : 1401/11/13 
زمان : ۱۷
[ ]